۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه

آهنگ جدید شجریان: شرم تان باد ای خداوندان قدرت+ لینک دانلود

شرم تان باد ای خداوندان قدرت

شرم تان باد ای خداوندان قدرت

بس کنید بس کنید از این همه ظلم وقساوت

بس کنید ای نگهبانان آزادی، نگهداران صلح

ای جهان را لطف تان تا قعر دوزخ رهنمون

سرب داغ است اینکه می بارید بر دلهای مردم، سرب داغ

موج خون است این که می رانید بر آن کشتی خودکامگی ، موج خون

گر نه کورید و نه کر گر مسلسل هایتان یک لحظه ساکت می شوند

بشنوید و بنگرید

بشنوید این وای مادرهای جان ‌آزرده است

کاندرین شبهای وحشت سوگواری می کنند

بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است

کز ستم های شما هر گوشه زاری می کنند

بنگرید این کشتزاران را که مزدوران تان روز و شب با خون مردم آبیاری می کنند

بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر بیدادتان را بردباری می کنند

دست ها از دست تان ای سنگ

چشمان بر خداست

گر چه می دانم آنچه بیداری ندارد خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست

با تمام اشک هایم باز نومیدانه خواهش می کنم بس کنید، بس کنید

فکر مادرهای دلواپس کنید

رحم بر این غنچه های نازک نورس کنید، بس کنید

ای وطن

استاد محمدرضا شجریان وبانو پریسا

آبان1388 - موج خون

http://rapidshare.com/files/322020423/Shajarian-_Parissa-Moj_e_Khunhi.wma.html

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

نامه جوانان ایرانی به آیت الله العظمی سیستانی

ایرانیان خارج کشور لطف کنید این نامه رو به آدرس زیر پست کنید :

عراق : نجف اشرف- خیابان الرسول- دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (دام ظله)

و یا به شماره زیر فاکس کنید :

فاکس ایران : 00985112223239

فاکس سوریه : 00963116471920

ایرانیان داخل کشور به آدرس زیر ایمیل کنید :

sistani@al-sistani.org

seestani-dam@mail.sy

متن نامه ( لطفا همین متن را بدون کم و کاست بفرستید)

جناب آیت الله العظمی سیستانی دامت برکاته


مرجع عالیقدر جهان تشیع

همانطور که مستحضرید در ایران پس از انتخابات بیست و دوم خرداد حوادثی رخ داده است که اگر از آن به نام کودتای انتخاباتی از طرف عده ای از خدا بیخبر که طبل تو خالی اسلام خواهی و اسلام مداری آنها همه ی پیروان واقعی اسلام و تشیع علوی را نگران کرده است نام نبریم نمیدانیم که آن را چه بنامیم. نمیدانیم این مسلمانان را که به هم میهن وهم کیش خود تجاوز کرده و این عمل بسیار قبیح را پیروی از دستورات مرجع خود می دانند چه بنامیم که بی شک آبروریزی بس بزرگی در دنیا از نام تشیع ایجاد کرده اند.
نمیدانیم این اسلام را چه بنامیم که دادگاههای نمایشی برگزار می کند برای اثبات بی گناهی و پاک کردن دستهای آلوده به خون خود. بی شک شما بهتر از همه ی ما داستان فردی که در مقابل امیر المومنین علی (ع) لب به اعتراف گشود را شنیده اید که امیر ایشان را از اعتراف منع می کند، حال چگونه این مسلمانان به زور و در زیر شکنجه از کسانی که سالها به آرزوی برقراری حکومت عدل علی در خدمت همین نظام جمهوری اسلامی بوده اند اعتراف می گیرند و پرده دری را به جایی می رسانند که حتی اقدام به پخش اعترافات از رسانه های گروهی می کنند.
متاسفانه تحرکات جدید این مسلمان نماها در دستگیری فرزند شهید بزرگوار آیت الله بهشتی در شب ضربت خوردن مولای متقیان که مظهر عدل و عدالت بود به خوبی نشان می دهد که اینان قصد برگرداندن آرامش به جامعه ی ملتهب ، نگران و دل شکسته ی ایران را ندارند.
ما فرستندگان این نامه از شما مرجع عالیقدر می خواهیم که فکری به حال اسلام بکنید. به خدا قسم که سکوت شما نا امیدی زیادی در میان هم نسلان من ایجاد کرده است که نکند خدای نکرده این بزرگواران مصلحت خود را به مصلحت جامعه ارجح می دانند.
تاریخ این سرزمین حوادث بسیاری به خود دیده است و در حساس ترین لحظات آن، حضور مراجع بزرگوار و اقدامات دلسوزانه ی آنها که به حق این بزرگواران از جنس مردم بوده اند به مدد و یاری این ملت آمده است.
به امیر المومنین علی (ع)، ستون تنومند عدالت و بزرگ منشی اسلام ناب محمدی، که در جوار بارگاه آن بزرگوار سکنی گزیده اید قسم تان می دهیم که علاوه بر موضع گیری صریح و روشن در قبال این حوادث به اقدامی عملی دست بزنید. که شاید در این شب نا امیدی، شما چراغ هدایتگری باشید.
و قُل جآءَ الحقّ و زهق الباطل انّ الباطل کان زهوقاً ( سوره الاسرا آیه هشتاد)

بیست و یکم رمضان سال هزارو چهارصدوسی

۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

یک گام مثبت دیگر از هاشمی : ورود میرحسین موسوی در هیئت امنا دانشگاه آزاد

ادیروز در خبرگزاریها (روزنامه اعتماد نهم شهریور) اعلام شد که اعضا جدید هیئت امنای دانشگاه آزاد مشخص شده اند، میرحسین موسوی یکی از اعضا جدید هیئت امنا است. کاملا مشخصه که هاشمی تحرکات جدیدی رو شروع کرده است، بخصوص اینکه سید حسن خمینی هم مانند میرحسین از اعضا جدید هیئت امنا است. حضور سید حسن یعنی بیرون آوردن یک روحانی مخالف و با پایگاه قوی مردمی از انزوا و شاید هم کاندید شدن در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری ( ایشان از نظر فکری قرابت نزدیکی با اصلاح طلبان دارند ). در مجموع تحرکات خوبی از سوی هاشمی شروع شده است. تفکر مبارزاتی ایشان حرکت نرم می باشد که من شخصا با این نوع مبارزات بسیار موافقم. حرکت نرم حرکتی از درون نظام است حرکتی مبتنی بر قبول اصل نظام و ضربه زدن به نهادهای خودسر. مسلما ایشان هم به برخی از قوانین جمهوری اسلامی ایراداتی را وارد می دانند همانطور که در نمازجمعه تهران ذکر کردند. البته تئوری جانباز اصلاحات ( سعید حجاریان) یعنی فشار از پائین و چانه زنی از بالا هم دقیقا این نوع حرکتها رو طلب می کند. نقش مردم در این میان همان فشار از پایین برای جلوگیری حرکتهای کورکورانه اقتدارگرایان است.

۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

یادداشتی از حسن یونسی، وکیل دادگستری و فرزند وزیر سابق اطلاعات/ نمایشی به نام دادگاه

از آنجا که اینجانب به عنوان وکیل دادگستری چندین بار با حضور در دادگاه انقلاب برای دفاع از برخی از متهمین سیاسی اعلام آمادگی نمودم ولی به اشکال مختلف برای انجام وظیفه با سنگ اندازی و بهانه گیری مواجه شدم ناچار از ارائه این نوشته هستم. برای نمونه آخرین بار در روز دوشنبه یک روز قبل از دادگاه بار دیگر برای اعلام وکالت از سوی یکی از متهمین مراجعه نمودم در حالیکه دفتر معاونت امنیت دادستان تهران از اساس از وجود چنین متهمی اعلام بی خبری می کرد. پیشاپیش از اینکه گاهی به دلیل غیر حقوقی بودن کل این روند, از چارچوب حقوقی خارج می شوم پوزش می طلبم: این دادگاه بیشتر از دادگاه به نمایشی شبیه است که بر اساس یک سناریو نوشته شده سناریویی که از توهمات و برنامه ریزیهای نویسندگان آن ناشی می شود. این چه دادگاهی است که متهمین آن هفته هاست از ملاقات با خانواده هاشان منع می شوند؟ این چه دادگاهی است که امکان دسترسی به وکلا برای متهمین وجود ندارد؟ این چه دادگاهی است که کسی از قبل از حضور متهمین در آن اطلاعی ندارد؟ این چه دادگاهی است که امکان خواندن پرونده ها برای وکلا وجود ندارد؟ این چه دادگاهی است که دادستان برای متهمین وکیل می گیرد؟ در ادامه به برخی از مهمترین اشکالات وارده به دادگاه مذکور اشاره می شود:
کیفرخواست یا دستگاه کپی؟
از مهمترین نکات اینکه اتهامات همه افراد تقریبا مشابه یکدیگر است بدون اینکه روشن شود مستند هرکدام از این اتهامات برای هر فردی چیست؟ اتهاماتی نظیر: , اقدام عليه امنيت کشور از طريق اجتماع و تباني به قصد برهم زدن امنيت عمومي , فعاليت تبليغي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران از طريق شرکت در تجمعات غيرقانوني و ايجاد شبهه جعل و تقلب در نتيجه انتخابات و سلب اعتماد عمومي نسبت به حاکميت و مراجع رسمي کشور , اخلال در نظم عمومي از طريق بلوا و آشوب و حرکات غيرمتعارف و ايجاد ترس و وحشت در جامعه , مشارکت در تخريب و احراق اموال دولتي ، عمومي و خصوصي , نشر اکاذيب بقصد تشويش اذهان عمومي ازطريق مصاحبه هاي متعدد با رسانه هاي ضدانقلاب و بيگانه , توهين و هتک حرمت به نهادها و ارگانها و مسئولين محترم نظام.
کیفرخواست برای احزاب یا اشخاص؟
در حالیکه بخش قابل توجهی از کیفرخواست به اصطلاح عمومی در صدد ایراد اتهام به احزاب است و مسائلی مطرح می شود که هیچ ارتباطی با وقایع اخیر ندارد در کیفرخواست فردی به اتهاماتی همچون شرکت در تجمعات غیر قانونی یا ایجاد بلوا و تبلیغ علیه نظام پرداخته می شود و معلوم نمی شود این اتهامات چه ارتباطی به هم دارند و تمام تلاش نویسندگان آن است که با ذکر کلیاتی در کیفرخواست عمومی مانند یک سناریو ذهن افراد را برای ایراد اتهامات آماده کنند. روشن نیست که اگر موضع گیری فردی در مورد انرژی هسته ای جرم بوده چرا سالها پیش به آن رسیدگی نشده است؟ و چه ارتباطی با کودتای مخملی دارد؟
ماجرای ستاد قیطریه
در ماجرای ستاد قیطریه به اتهاماتی اشاره شده که علاوه بر عدم ذکر دلائل آن اساسا با واقعیت خارجی منطبق نیست اتهاماتی همچون : فعاليت هاي غير قانوني گسترده ،مانند پخش شايعات، تخريب عليه ساير كانديداها، راه اندازي و هدايت گروههاي غير قانوني و كشيدن آنها به خيابانها، راه‌اندازي شبكه تلويزيوني غيرقانوني، ارتباط با ايستگاه پخش تلويزيون BBC فارسي و آغازگر و هدايت كننده اغتشاشات و درگيريهاي خياباني و نقش اساسي در سوق دادن جريان يكي از كانديداهاي ناكام به سمت افراطي گري و آشوب. بدون آنکه مشخص شود چنین اتهاماتی بر چه مبنایی وارد می شود. لازم به ذکر میدانم بنابر گفته یکی از همین عزیزان حاضر در دادگاه ( در جلسه ای با ایشان قبل از بازداشت) هجوم نیروهای انتظامی به ستاد قیطریه بدون مجوز صورت گرفته بود که پس از نگهداری مهاجمین و آمدن فرماندهی نیرو و با ارائه حکم اقدام به پلمپ تلویزیون آن لاین ستاد شده بود در حالیکه در آن زمان مطلقا بحث ارتباط با رسانه های خارجی مطرح نبود و تمامی اینها ساخته و پرداخته بازجویان در مراحل بازجویی است.مستند: اظهارات مبتنی بر شنود غیر قانونیجالب آنکه دادستان در جایی که برای اثبات اتهامات خود به آسمان و ریسمان متوسل می شود به سخنانی از امین زاده و...استناد می کند و مدعی است آن را ازشنود جلسات به دست آورده است آیا این چنین شیوه هایی می تواند مستند اتهامات قرار گیرد؟ آقای دادستان می توانند پاسخ دهند که چرا و از چه وقتی تصمیم به شنود جلسات ستاد انتخاباتی گرفته بودند و از کجا می دانستند اینها به کار خواهد آمد؟؟گروهک های غیر قانونی ؟در کیفرخواست از ستاد 88 و پویش موج سوم با تشبیه آنها به گلد کوییست به عنوان گروهکهای غیر قانونی یاد می شود. آیا احزاب و ستادها حق تشکیل گروهها و شاخه هایی برای فعالیتهای حزبی و انتخاباتی خود ندارند؟ آیا تشبیه چنین فعالیتهایی به گلدکوییست برای غیرقانونی دانستن آنها مضحک نیست؟ در کیفرخواست طوری از پیشنهاد میردامادی برای تشکیل گروههای خوشه ای و سازمان رای سخن گفته می شود گویا هدف از تشکیل آنها خرابکاری بوده است؟ سردرگمی در استناد به نظرسنجیهااز سویی مدعی می شوند همه این افراد از قبل می دانسته اند که نظرسنجیها حاکی از پیروزی احمدی نژاد است از سوی دیگر از قول علی هاشمی به استناد شنود گفته می شود : "در مجموع موسوي 18 ميليون و احمدي نژاد 10 - 11 ميليون راي دارد و اگر غير از اين شود حتماً تقلب شده است و بايد به يك سري كارهايي دست بزنيم "متهمین دربند عامل اغتشاشات؟در حالیکه بیشتر افراد مذکور روز 23 خرداد و بعضا حداکثر تا 2 روز بعد دستگیر شده اند چگونه می توان آنها را عامل شکستن و تخریب و ...دانست آقای حجاریان که در تمام روزهای اعتراضات خیابانی در زندان بوده از کجا خبر دارد که مردم شعارهای نامناسب میداده اند؟ جالب اینکه تنظیم کننده کیفرخواست از آنجا که می داند متهمین دربند نمی توانند مردم را به اغتشاش دعوت کنند تلاش می کند اثبات نماید که از سالها پیش هدف کشاندن مردم به خیابانها بوده است. حال آنکه در سراسر کیفرخواست از ارائه دلیلی بر این مدعا عاجز می مانند. سند تاملات راهبردیدر بخشهای قابل توجهی از کیفرخواست به سندی تحت عنوان تاملات راهبردی اشاره می شود علاوه بر آنکه خود اذعان می کنند این سند به صورت پیش نویس بوده است تمام جمله های این سند قابل تاویل و تفسیرهای مختلف است و موشکافی بسیاری از آنها روشن می کند که بازجویان تنها خواسته اند جملاتی را که می توانند با تفسیر و تاویل خود از آنها بهره بگیرند ذکر نموده اند. اتهام بی اساس به غائبین و عوامل پشت پردهدر کیفر خواست آمده : آقاي بشيريه يك فرد لائيك، آمريكا نشين و آقاي علوي تبار از متهمان نمايش كنفرانس مستهجن برلين است و جان كين رابط سرويس اطلاعاتي جاسوسي انگليس واز هدايت كنندگان برنامه هاي كودتاي مخملي است.از سوی دیگر از جان کین و جان شارپ و یورگن هابرماس و بنیاد سوروس و چندین اسم و عنوان دیگر در این کیفرخواست برای وصل کردن این احزاب و افراد به خارج نام برده شده است ولی در سراسر این کیفرخواست معلوم نشده وصف مجرمانه ملاقات با فیلسوفانی چون هابرماس درکجای آن است؟ اتهام حجاریان: تجمع غیر قانونی, حرکات غیر متعارف, ایراد الفاظ رکیکسعید حجاریان در حالیکه به سختی راه می رود و سخن می گوید در کیفرخواست صادره به حضور در تجمعات غیر قانونی اخلال در نظم عمومي از طريق بلوا و آشوب و حركات غيرمتعارف و ايجاد ترس و وحشت در جامعه و ایراد الفاظ رکیک متهم شده است. پرداختن به مباحث تئوریک به جای دفاع از اتهاماتجالب آنکه در حالیکه این افراد به شدیدترین اتهامات متهم شده اند و عقل حکم می کند که حداقل به دفاع از خود به پردازند تمامی دفاعیات ساختگی و اظهارات ایشان حول مباحث تئوریک و تاکید بر نبود تقلب و عذرخواهی از مردم و مقامات و اظهار پشیمانی دور میزند آیا چنین چیزی منطقی است؟آیا همین مساله به ظاهر کوچک تمامی این دادگاه را زیر سوال نمی برد؟ چگونه ممکن است دهها شخصیت سیاسی که سالها گفته اند و شنیده اند و خوانده اند حتی کلمه ای در دفاع از خود سخن نگویند؟ آیا منطقی است که حتی یک نفر از آنها روی سخنان سابق خود پافشاری نکند؟ چه چیزی باعث شده است سعید حجاریان به جای دفاع از خود بگوید: "لازم مي دانم التزام عملي خود را به قانون اساسي و فرمايشات مقام معظم رهبري اعلام كرده واگر از سر تقصير يا قصور به اركان نظام جسارتي روا داشته‌ام حلاليت بطلبم. و بار ديگر از ملّت بزرگ ايران كه اين انحرافات واشتباهات موجب وارد آمدن خسارات بزرگي به آنان گرديد، بخواهم كه همه ي ما را به بزرگواري خود ببخشند." استفاده از کلمات ناشایست در یک متن به اصطلاح حقوقیمتاسفانه دادستان آنچنان درگیر این سناریو شده است که در یک متن حقوقی بارها و بارها از کلماتی چون دریوزگی مستهجن ذلیلانه خائنانه تئوریزه کردن خیانت اوج خیانت به مردم استفاده کرده است کافی است تیترهای کیفرخواست را مرور کنید تا به این کیفرخواست بخندیداستناد به دلیل واهیدادستان برای ایراد اتهام ضدیت با دین به جمله ای از سند راهبردی جبهه مشارکت استناد می کند که این جمله مورد قبول همه اهل فقه و فقاهت است: "حزب با هميشگي كردن "قوانين موضوعه " به بهانه مبتني بودن آنها بر احكام شريعت مخالف است." آیا غیر از این است که ویژگی اجتهاد در فقه شیعه غیر همیشگی بودن قوانین موضوعه مبتنی بر آن است؟ آیا آقایان مدعی دائمی بودن و غیر قابل تغییر بودن قوانین موضوعه هستند؟ اسم افراد دیگر را نیاورید غیر از ...جالب اینکه قاضی در ابتدا از متهمین خواست از افراد غایب دیگر نام نبرند ولی گویا بخش قابل توجهی از این سناریو برای کشاندن پای مهدی هاشمی و علی هاشمی و... طراحی شده بود و قاضی دادگاه هم هیچگونه عکس العملی در مقابل ایراد اتهامات به شخصی که در دادگاه نیست و از متهمین نیست نشان نداد. و زمینه را برای ادامه این سناریو آماده نمود.
دادگاه محلی برای استعفا؟
آیا با هیچ منطقی میتوان پذیرفت که شخصی مثل سعید حجاریان در جایی مثل دادگاه از حزب خود استعفا دهد؟ آیا جز این است که ترتیب دهندگان این به اصطلاح دادگاه تمام هدف خود را حول محور خاصی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی ترتیب داده اند؟و دهها مورد دیگر همگی نشان می دهد که هدف از این دادگاهها بیشتر از آنکه رسیدگی قضایی باشد تاثیر گذاری بر افکار عمومی و تلاش برای القای شکست و ایجاد شکاف در جبهه اصلاح طلبان است.

۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

اجرای گروههای KASER CHIEFS ، LITTLE JACKIEو THE STREETS با دستبندهای سبز












گروههای KASER CHIEFS ، LITTLE JACKIEو THE STREETS با دستبندهای سبز به حمایت از جنبش سبز مردم ایران به اجرای برنامه پرداختند. این برنامه ها از شبکه های bbc در اروپا و ABC2 در استرالیا پخش شده است.

۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

نامه پیام فاضل به رهبر 22 مرداد

(دکتر پیام فاضل از پزشکان بدون مرز و عموزاده دکتر ایرج فاضل وزیر سابق بهداشت است)

جناب آقای خامنه ای؛ رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران

این نامه را در پاسخ نامه شماره 78188/8 مورخ 10 اردیبهشت 1388 جنابعالی که توسط معاون اول سفارت جمهوری اسلامی جناب آقای اسلامیان به اینجانب تحویل شد می نویسم. (پیوست) از نامه شما متشکرم و از آن که با وجود مسئولیت های خطیرتان به پاسخ به نامه من مبادرت ورزیدید خشنود شدم.


من یک فرزند این انقلاب هستم. شما مرا از کودکی بخوبی می شناسید. با وجود این که این روزها برچسب های بیگانه، منافق، مخملی و غیر ذلک را به آسانی و ارزانی به افراد می زنند من با دلایل محکم یادآوری می کنم که هنوز فرزند این انقلاب و ایران عزیز هستم. برچسب منافق زیبنده ی فرزندی چون من نیست از آنجا که چندین بار بعنوان یک شهروند ایرانی و جهانی و یک نویسنده ی زمینه ی روانپزشکی اجتماعی و تربیت استراتژیک، برای محکومیت فعالیت های تروریستی سازمان مجاهدین خلق به سران کشورهای اروپا و آمریکا و سازمان ملل شکایت کردم و افتخار آن را دارم که یکی از عوامل موثر در ثبت اسم این سازمان جنایت پشه در لیست سازمان های تروریستی دنیا بوده ام.


برچسب سفاهت که به افراد پیشینه داری مثل آقای منتظری عنایت شده نیز بر من روا نیست که اولین پزشک بدون مرز ایرانی و نویسنده 24 اثر علمی فرهنگی بین المللی هستم و چند نمونه از کتب بنده نیز حضورتان تقدیم شده است. برچسب انگلیسی هم شایسته ی من نیست چون علی رغم آنکه چندین سال است که واجد شرایط دریافت تبعیت انگلستان هستم و علی رغم مواجه بودن با مشکلات فراوان برای ویزا و سفرهای بین المللی برخلاف توصیه مسئول کنسولی کنونی سفارتخانه آقای فقیه، از گرفتن پاسپورت انگلیسی اکراه داشته و تنها و تنها با افتخار، تابعیت ایران عزیز را دارم. داشتن پاسپورت رژیمی که تنها چند دهه پیش بزرگانی چون ماندلا و گاندی را آزار می کرد مایه مباهات من نخواهد بود.


تمامی دنیا و خدای من شاهدند که در 31 کشور دنیا مایه ی افتخار و سرافرازی کشور عزیزم ایران بوده ام. ممکن است بپرسید پس چرا در ایران مشغول به خدمت نیستم. پاسخ آن که در زمانی که فرزندان ناخلف، بی ریشه و بی خردی چون احمدی نژاد بر مسند قدرتند، فرزندان خلفی چون من به هجرت سر می کنند. بیاد دارید که وقتی مجروح بودید با پدرم برای قالب گیری دندان شما به بیمارستان قلب آمدیم؟


به خاطر دارید که پدرم مرا بعلت نبوسیدن دست شما شماتت کرد و من صادقانه در حالی که کودکی 13 ساله بودم قد برافراشته گفتم: من به جز خدای عظیم به هیچ کس تعظیم نمی کنم! شما پدرم را نصیحت کرده و گفتید این پسر پیرو رسول خداست، آزارش ندهید.


سال 1997 با پزشکان بدون مرز به کره شمالی رفتم و اولین فرد خارجی بودم که از تعظیم در مقابل مجسمه ی آسمان خراش کفر و شرک "کیم ایل سانگ" ابراهیم گونه خودداری کردم. این حرکت در رسانه های بین المللی ثبت و مایه افتخار ایران شد. روزنامه ها و تلویزیون های غربی این فرزند رشید ایران را با این عنوان معرفی کردند: دکتر پیام فاضل، پزشک بدون مرز ایرانی: به جز خدای عظیم بر هیچکس تعظیم نخواهم کرد. مسئولین کره شمالی با خشم بسیار تصاویر سفرای جمهوری اسلامی و کشورهای عربی را در حال تعظیم به مجسمه به من ارائه کردند و من مجدداً از این عمل شرک آمیز سرباز زدم.

آقای خامنه ای،
برچسب دشمن و بیگانه هم بر من سزاوار نیست که از محرمترین خانواده ی اطباء انقلاب می آیم. پدرم دکتر هوشنگ فاضل سرپرست سابق وزارت بهداشت و دندان پزشک معتمد شماست که دندان های مصنوعی که هم اکنون طعام شما را می جود، دسترنج ایشان است که همیشه به رایگان تقدیمتان کرده اند. عموزاده ی دکتر ایرج فاضل وزیر سابق بهداشت، علوم و مشاور پزشکی شما هستم، جراحی که جان شما را از مرگ حتمی پس از سوء قصد شوم دشمنانتان نجات داد و اکنون از آنچه می گذرد به فریاد آمده است.

آری، من خودی تر از خودی ها هستم بهمین سبب بود که چند نسخه از آخرین کتاب هایم را در فروردین ماه 1388 با نامه ای به یاد مهربانی هایی که از شما و دوران کودکی بیاد داشتم برای شما فرستادم. نامه ی من و کتاب ها در دفتر شما موجود است.

کتاب هایم را در پاره ای از سجاده ی سبز دوران کودکی پیچیده و به هدیه به شما، رئیس جمهور پیشین آقای احمدی نژاد، وزارت علوم و وزارت بهداشت فرستادم.
سجاده ای که به اشک نمازشب کودک 12 ساله ای که شیون "العفو" شبانه اش خانواده اش را بی قرار می کرد، آراسته است. آن موقع نه "مخملی" در کار بود، نه "سبز" جرم بحساب می آمد.

جالب اینکه پاره ای از این سجاده ی سبز با چندین کتاب و دستاورد فرهنگی ام را به هدیه، چند روز قبل از انتخابات با پست سفارشی برای آقای مهندس موسوی نیز ارسال کردم. بسته های شما و وزارتخانه ها رسید اما کتاب های آقای مهندس موسوی، و قطعه سجاده ی اشک آراسته ی من ضبط شد و اکنون پس از گذشت حدود 60 روز بدست ایشان نرسیده است. چگونه می توان باور کرد که انتخابات بدون خدشه بوده، وقتی حتی کتب علمی و پاره ای از سجاده ی اشک آلود کودکان این انقلاب به اسارت می رود؟! لطفاً بگویید پاره سجاده و کتب اسیر مرا به ایشان بدهند.


معلمین من محمد رضا حکیمی نویسنده برجسته ی جهان شیعه، شیخ محمود تحریری عزیز و محبوب امام و آیت الله دریاباری بوده اند. دکتر ولایتی مشاور وفادار شما نیز در دوران جوانی با من کتابی نوشتند. البته ایشان سریع می خواندند و بنده قلم می زدم! من منافق، بیگانه، نامحرم و دشمن نیستم و این نامه را از آنجا می نگارم که شما را هنوز دوست و پدر پیر خود می دانم. پدری که به آتش بسیار نزدیک شده است. از آنجا که همیشه فقط با فعالیتهای صلح آمیز در اقصی نقاط دنیا در خدمت محرومین زمین بوده ام و بعنوان یک طبیب به آیه ی مبارکه ی "ومن احیاها فاحیا الناس جمیعاً" پرداخته ام، امروز این نامه را بهمین سبب می نویسم.

آقای خامنه ای
شما را از قسمت اول این آیه ی شریفه می ترسانم: "من قتل نفساً بغیر نفس اوفساداً فی الارض فکانما قتل الناس جمیعاً"
شما نیاز به ترجمه ندارید. اما این آیه را بعنوان یک یادآوری تاریخی می نویسم و می پرسم اخیراً چند نفس بغیر نفس به قتل رسیده اند و بهمین سبب می پرسم چند بار جمیع مردم دنیا به مصداق این آیه مبارکه قتل عام شده اند؟


از شما می پرسم: مسئول قتل عام مکرر جمیع مردم دنیا کیست؟ آیا ولی فقیه مستقیماً مسئول هر آنچه در حیطه ی ولایت او می گذرد نمی باشد؟ مطمئناً این آیات محکم را مهمل نمی انگارید که آیه شریفه ی دیگر می گوید: "الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم..."


آقای خامنه ای به پیوست متن استراتژی پایه جنبش مردمی ایران را نیز تقدیم می کنم. این متن برای حفظ نظام نه براندازی آن نگاشته شده است و توسط اینجانب- یک فرزند شما و این انقلاب طراحی شده و هزاران نسخه آن بطور گسترده برای مشورت عموم، مسئولین، خواص، نمایندگان، خبرگان و مراجع دینی منتشر و توزیع شده است.
من به پنهان کاری معتقد نیستم و شما نیز بیگانه نیستید. لذا یک نسخه ی این متن را برای شما ارسال می کنم.
حساب آقای احمدی نژاد با شما سواست. ایشان مرد جسوری هستند که امروز به خدا و روح القدس (هاله ی نور!) مردم و مراجع اهانت کرده و فردا به روی شما پنجه خواهند کشید. ایشان و آن داستان کذایی "هاله نور" مصداق "الشقی شقی فی بطن امه" می باشند.
اما شما مرد مهربانی بودید. چه شد اینگونه گرفتار مسئولیت خون جوانان بیگناه شدید؟ هیهات.
به خدای بزرگی پناه می برم که هرگز شهامت آن که نزدیک مسئولیت خون بیگناهی باشم را به من نداد.
نویدی هم دارم و آن آیه ی "لاتقنطوا من رحمه الله..." است. اگر به بخشش و سخاوت مردم امید ندارید، خواهشمندم از بخشش و مغفرت خداوند مهربان مایوس نباشید که یاس از رحمت خدا کفر است و خدای بزرگ بس بخشنده و مهربان می باشد.
پناه بر خدا، نه من موسی هستم، نه شما خدای ناکرده فرعون.
فرزندی هستم که با پدر پیر دوران کودکی درددل می گوید. شما را به طاغوت بودن متهم نمی کنم، اما از آن روزی که فراری از آن نیست، از پیچیدن ساق به ساق، از "الذی فکر و قدر" و "ابی واستکبر" و "کبر و تولی" می ترسانم. به پاره سجاده ی سبزم که معطر به اشک دعاهای شبانه است پناه برید، به تصویر روی کتابم و لبخند معصومی که حاکی از دلسوزی و طبابت برای مستضعفین اقصی نقاط دنیا می باشد بنگرید. در آینه به چهره خود نگاهی بیاندازید.

من بیگانه نیستم. فرزندی هستم که در حیاط خانه شما بازی می کرد. خانواده ی ما از رگ گردن به شما نزدیکتر بود. به آیه ی نور اقتدا کنید و تا دیرتر نشده از سمت خود و مقام خطیر ولایت کناری جسته و امیدوار رحمت خداوند رحیم باشید. بزودی عازم ایران هستم و بامید خدا درخواست خود را حضوراً تکرار خواهم کرد.

به پیوست یک نسخه از آخرین کتابم به عنوان "رهایی از گناه" حضورتان ارسال می نمایم.

با امید سعادت، رستگاری
انابت و مغفرت الهی
22 مرداد 1388

به نقل از سایت جرس

http://www.rahesabz.net/story/437

۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

مستندات ارائه شده توسط کروبی از وزارت اطلاعات به بیرون درز کرده است

اگر اتفاقات این هفته های اخیر و شایعاتی که در سطح جامعه منتشر شده را بررسی کنیم براحتی مشخص می شود که اطلاعاتی که شیخ اصلاحات ارائه کرده است از وزارت اطلاعات بیرون آمده است. نامه کروبی به هاشمی حدودا پانزده روز پیش نوشته شده است ( این نامه را بعد از ده روز پس از نگرفتن پاسخ مستقیم از آقای رفسنجانی آن را ارائه کرده است). در پنجم مردادماه نامه ای از کروبی به محسنی اژه ای منتشر می شود که در کمال ناباوری او را از دلسوزان انقلاب می خواند و خواستار پیگیری بیشتر از او می شود ( لینک نامه : http://www.hammihannews.com/news/5289 ). پس از دو روز از نوشتن این نامه آقای اژه ای از وزارت اطلاعات کنار گذاشته می شود. در روزهای بعدی معاونان این وزارتخانه یکی یکی کنار گذاشته می شوند و تصفیه این وزارتخانه با چنین نیروهای با سابقه ای شروع می شود ( معاون فن آوری اطلاعات با بیست و پنج سال سابقه، معاون اداری ، معاون حفاظت و... ) که اعتراض اصولگریان را نیز بهمراه دارد. اگر تکه های این پازل را کنار هم بگذاریم و فیلمهایی که در گذشته از وزارت اطلاعات به بیرون درز کرده است ( فیلم بازجویی ها از همسر سعید امامی ) را بررسی کنیم به راحتی به این نتیجه می رسیم که اطلاعات شیخ کروبی از کارکنان این وزارتخانه و شخص وزیر اطلاعات به او رسیده است.

۱۳۸۸ مرداد ۲۲, پنجشنبه

سایت مهندس موسوی هک شد

متاسفانه از روز چهارشنبه ساعت پنج بعد از ظهر سایت های قلم نیوز با هر دو دامنه com. و ir. هک شده است. اینها یه سایت مهندس موسوی رو تحمل نمی کنند حالا بخوان اجازه تشکیل حزب بدن به موسوی ؟

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

نامه همسر محمدرضا جلایی پور به بهزاد نبوی

نامه‌ای به چریک پیر اصلاحات، بهزاد نبوی
آقای نبوی عزیز؛ سلام
راستش را بخواهید، درست نمی‌دانم چه باید بنویسم و اصلا نمی‌دانم چه می‌خواهم بنویسم. فقط می دانم در مقابل آنچه دیروز و دیشب خواندم و شاهد بودم نمی‌توانم سکوت کنم. دیروز بخشی از خاطراتتان در زندان ساواک که در سایت‌ها منتشر شده بود را خواندم. فهم و تجسم خط به خط و کلمه‌به ‌کلمه‌اش برای منی که یک روز از آن روزها را تجربه نکرده‌ام بسیار دشوار و باورنکردنی بود. داستان سیانور خوردن شما در زندان برای اینکه مجبور به اعتراف نشوید و اینکه ساعت‌ها با پای برهنه در سلولتان راه می‌رفتید تا کف پایتان پینه ببندد و تحمل شلاق‌های شکنجه‌گران برایتان راحت‌تر شود، برایم بسی غریب بود. به قصه‌ای می‌مانست. اما قصه نبود. حقیقت داشت. اتفاق افتاده بود. آن هم نه برای کسی که من نمی‌شناسم.از دیروز که خاطراتتان را خوانده‌ام از خودم بارها پرسیده‌ام آرمانتان مگر چقدر مقدس و مهم بود که حاضر بودید به خاطر تحقق یافتنش از جان خود هم بگذرید و سیانور بخورید؟ از خودم پرسیدم چند نفر از مدعیان بی‌شمار امروز، آن روزها مثل شما آن‌چنان جان بر کف و فداکار، حاضر بودند جانشان را فدای آرمانشان کنند؟ راستش را بخواهید جواب روشنی برای سوالاتم نیافتم. جواب دیگران هم یا سکوت بود و یا سکوت!!آقای نبوی عزیزمن عمرم کفاف به یاد آوردن روزهای شکنجه و اسارت شما در زندان ساواک را نمی‌دهد. یادم هم نمی آید حتی وقتی که انقلابی که شما حاضر بودید برای به وقوع پیوستنش از جانتان بگذرید، چگونه رخ داد. در این باره آموزگاری جز تاریخ، چه مکتوب و چه شفاهی نداشته‌ام..اما آنچه دیشب با چشمان خودم دیدم، واقعی بود. نه کتاب بود و نه نقل سینه به سینه از بزرگتر‌ها بود و نه هنوز به تایخ پیوسته است. من با چشمان خودم، نگاه هوشیار و مضطرب و چهره نجیب شما را در بیدادگاهی که به دست سست عنصران و با چینشی چندش‌اور برپا شده بود دیدم. من با چشمان خودم دیدم که شما دستتان را زیر چانه‌ زده بودید و با حسرت و اندوهی عمیق گویی لحظه‌لحظه شکنجه‌های زندان ساواک را به یاد می‌آوردید و آن آرمانی که سال‌ها به خاطرش استقامت کرده بودید را بر باد رفته می‌دیدید. قطعا هم‌سنگران شما که در آن دادگاه حضور داشتند، بنا به تجربه زیسته مشترکی که با شما دارند، دردهای دلتان را از من جوان بهترمی‌فهمند. اما آقای نبوی! باور کنید برای من هم سخت بود که مردان بزرگ و نیک‌سرشت سرزمینم را در لباس مجرمین ببینم، در سکوتی غمگین، خیره شده به وقاحتی که پرده‌‌ها را مدت‌هاست دریده و بی‌افسار در حال تاختن است. نمی‌شد چهره معصوم و نجیب و نگاه نگرانتان را دید و ساکت نشست. نمی‌شد شما را آنچنان آرام و اندوهگین دید و نپرسید به کجا رسیده‌اند این مدعیان عدالت‌گستری و مهرورزی که مجرمان دادگاهشان عده‌ای انسان پاک و شریفند؟ به راستی چطور رویشان شد شما را در آن لباس بنشانند و با وقاحت تمام تصویرتان را به عنوان سردسته اغتشاشات پخش کنند؟ درمانده‌ام از این همه دریدگی و پرده‌دری.گاهی برای احساس سنگینی بار بعضی لحظات، لازم نیست که عمری بر آدم بگذرد یا در وضعیتی مشابه قرار گرفته باشد. گاهی تنها یک نگاه یا یک جمله کفایت می‌کند که درد تا مغز استخوان آدم را بسوزاند. نگاه آرام، خسته، نگران و هوشیار شما در دادگاه دیشب از آن دست نگاه‌ها بود که آتش به دل می‌زد و حرف‌ها داشت و آن اعتراف دلنشین‌تان هم از آن جمله‌های تاریخ‌ساز، وقتی به جای اعتراف گفتید: «من به موسوی خیانت نمی‌کنم»! چه می‌توان گفت یا نوشت در برابر این جمله، جز اینکه انسان در برابر گوینده‌ دلیرش کلاه از سر بردارد؟ در کلاس درس شما هنوز که هنوز است نسل ما باید الفبای جسارت و شجاعت را بیاموزد مرد بزرگوار!
آقای نبوی مهربان و نجیب!
می‌دانم چقدر سخت بود برایتان که آرام بنشینید و به آن صحنه‌پردازی مضحک بنگرید و دم بر نیاورید. این را هم خوب می‌دانم که بر دل همسر مهربان و صبورتان چه رفت وقتی پاره تنش را بعد از ۵۰ روز درمقابل دوربین‌های دادگاه دروغ دید. شرح عاشقانگی‌های پاک و مقدس شما و همسر عزیزتان و دیدن آن صحنه‌ها و تجسم اینکه چه بر دل آن زن بزرگوار رفت، حتی نفس کشیدن را هم برایم سخت می‌کند. شاید چون به درد مشابهی دچارم و در برابر این همه دریدگی و بی‌شرمی افسارگسیخته‌ای که گریبان نیک‌سیرتان کشورم را گرفته مستاصل و اندوهگینم. تجربه‌ام و آبدیدگی‌ام به قدر شما و همسر بزرگوارتان نیست. اما از خود شما و منش‌تان یاد گرفته‌ام که ناامیدی معصیت است. باور کنید گاهی پیدا کردن نقطه‌ای روشن در این روزها سخت می‌شود. دوستانم یا به زندان افتاده‌اند، یا مخفی‌اند و یا فرار کرده‌اند. دیگر انگار هیچ نقطه ثباتی نیست. در این همه تاریکی پی نور امیدی می‌گشتم که کمی از بار جدایی‌ها و دوری‌ها و درد این وقاحت‌ها کم کند. گفتگوی تلفنی‌ با همسر عزیزتان و پاسخ شنیدنی ایشان را دوباره خواندم و پاسخ همسرتان شد تنها نقطه امید در دلم. جمله ای که مخاطبش تک‌تک چهره‌های خسته دادگاه دیروز و دادگاه‌های مشابه روزهای آینده‌اند، چه آنان که اعتراف کردند، چه آنان که نکردند و فقط نظاره‌گر بودند: عزیزان!‌ ما هیچ جا بدون شما نمی‌رویم! همین پشت در اوین بهترین جاست! منتظرتان می‌مانیم تا بیایید.

۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

بیانیه مهم مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم درباره زندان‌های غیرقانونی و شهادت تعدادی از دستگیرشدگان

انقلاب مورد تعرض قرار گرفته؛ ملت به تجمع‌های خود ادامه دهند؛ مراجع نگران و در کنار ملت ایران‌اند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با صدور بیانیه‌ای از ملت خواست بر اساس قانون اساسی که به آزادی‌های مشروع و حق تجمع تاکید دارد، به حرکت خود ادامه دهند و تصریح کرد که مراجع تقلید هم از حوادث اخیر نگران و ناخشنودند و نظر توجیه‌گران در خطابه‌های نماز جمعه، نظر مراجع بزرگوار و علمای بزرگ و مدرسین حوزه‌ها نیست.


به گزارش «موج سبز آزادی» متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:


بسمه تعالی


إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا. (نامه 53 نهج البلاغه)

از خون‌ریزی ناحق پرهیز کن، هیچ چیز به اندازه خون ناحق کیفر الهی را نزدیک نمی‌کند و مجازات را شدت نمی‌بخشد و نعمت‌ها را نابود نمی‌کند و خون ناحق زوال حکومت را نزدیک نمی‌سازد.


ملت بزرگ ایران این روزها به مصائب بزرگی مبتلا هستند که شنیدن آنها دل هر مسلمان و انسان آزادیخواهی را به لرزه در می‌آورد.


انقلاب اسلامی برای حراست از حقوق مردم بود، و اجرای قانون برای آزادی‌های مشروع جامعه و از بین بردن زندان‌های غیر قانونی و غیر شرعی و شکنجه‌های غیر انسانی و تهمت‌زدن‌های ناروا، و بالاخره برای اجرای احکام اسلام بود. حضرت امام رحمة الله علیه در اوائل شروع نهضت در سال 1342 به شاه نصیحت می‌کرد که قانون اساسی را عمل نماید و از مرز قانون خارج نشود که اگر او به قانون عمل می‌کرد، سرنوشت حکومتش غیر از آن بود که رقم خورد.


امروز پس از سالیان دراز مبارزه ملت ایران که حاصل خون دهها هزار شهید و شکنجه و زندانی شدن مردان آزاده و تلاش‌های مراجع بزرگ به ویژه رهبری داهیانه رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) است، اهداف مقدس انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی مورد تعرض قرار گرفته است و عده‌ای جز به نابودی دستاوردهای نظام به چیزی راضی نمی‌شوند.


هر روز خبر شهادت یکی از فرزندان این مرز و بوم را می‌شنویم و با کمال وقاحت اعلام می‌کنند، دستگیرشدگانی که پس از مدتی جسم بی‌جان آنها تحویل خانواده‌ها داده می‌شود. زندان‌های غیر قانونی و بدون امکانات اولیه و رعایت اصول انسانی دایر شده است.
خبرهای شکنجه غیر انسانی و ناجوانمردانه هر روزبه نوعی فاش می‌شود، برای دفن کشته‌شدگان و برگزاری مراسم عزاداری اجازه نمی‌دهند و همه اینها به نام اسلام و قرآن و ولایت فقیه انجام می‌گیرد.


عده‌ای مدیحه‌سرا بدون توجه به آثار تخریبی آن به توجیه این همه جنایات پرداخته‌اند، ملت عزیز ایران باید بدانند که نظر توجیه‌گران در خطابه‌های نماز جمعه یا غیر آن اگرچه به نام حوزه‌ها باشد، نظر همه مراجع بزرگوار و علمای بزرگ و مدرسین معظم حوزه‌ها نیست. بلکه قلوب بزرگان از حوادث اخیر نگران و ناخوشنود است و در کنار ملت بزرگ ایران و دردکشیده‌ها خواهد بود.


ملت ایران حرکت خود را بر مدار قانون اساسی استوار و برطبق اصول مصرح در آن که تضمین آزادی‌های مشروع است و تجمع‌های آنها را تضمین نموده است، ادامه دهند و در کنار داغداران، یاد و خاطره‌ی مبارزان در راه حق را پاس بدارند.


نصیحتی هم به حاکمان و دولت و قوه قضائیه از زبان امیرالمومنین داریم:

وَإِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الاَْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا،إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَةِ عَلَى الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَقِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ. (نامه 53 نهج البلاغه)

زمین جز با فقر ساکنانش خراب نمی‌گردد. مردم زمانی به فقر دچار می‌گردند که والیان به جمع مال برآیند و به بقای حکومت خود مطمئن نباشند و از تجربه‌ها عبرت نگیرند.


مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

عصر جمعه، 9 مرداد1388


۱۳۸۸ مرداد ۶, سه‌شنبه

پاسخ آیت الله اسدالله بیات زنجانی به به نامه ی آقایان کروبی، خاتمی و موسوی

آیت الله بیات زنجانی: مسئولیت خونها با کسانی است که رای اکثریت را نادیده گرفته اند

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم


إنا لله و إنّا الیه راجعون


برادران انقلابی و ارجمند حجج اسلام والمسلمین کروبی، خاتمی و مهندس موسوی، دوستان انقلابی و فعالان سیاسی،

سلام علیکم؛


بسیاری از شما عزیزان پیشروان همان انقلاب اسلامی هستید که میخواست با رهبری امام امّت(ره)، باری از دوش مردم بردارد، حقّی را استیفاء کند و قانونی را با استناد به کتاب خدا و مصالح مردم حاکم سازد. برای همین هم نظام جمهوری اسلامی را برقرار کردیم تا دیگر در این کشور شاهد دینسوزی، خونریزی و مردم ستیزی نباشیم. اما امروز شاهد وقایع تأسف باری به نام این نظام و تحت کلمهی عالیهی الله آن هستیم که دل همهی علاقهمندان به امام و انقلاب اسلامی را به درد میآورد.


برادران ارجمند، در وقایع اخیر سه دسته موضع در این کشور شکل گرفته است:


1. کسانی که در حرکتهای غیرقانونی اخیر اعم از استخلافها، بازداشتها و حرمت شکنیها به هر نام و به هر نحو مسبِّب یا مباشر بودهاند یا به توجیه این رفتارها پرداختهاند،


2. عموم و به ویژه خواصّی که در برابر این حرکتها به هر دلیل سکوت کردهاند،


3. کسانی که مسبِّبان و مباشران این حرکات را به هر نحو و به هر وسیلهای، با رعایت شرایط نهی از منکر، تذکّر داده و نهی کردهاند.


بر آحاد دلسوزان نظام، اهالی سیاست و مدیران نظام اعم از قاضی و عامی است که صراحتاً صف خود را از دستهی اول جدا سازند، از آنها برائت بجویند و حتّیالإمکان در حدّ وسع خود در صف سوّم به اقدام قانونی یا نهی از منکر بپردازند. امروز شما و دیگر آگاهان سیاسی چپ و راست هم باید خود را پیشرو نهی از منکر بزرگی بدانید که ناتمام گذاشتن یا ذرّهای تردید در آن منجر به غلبهی منکر بر معروف در این کشور خواهد شد. این تکلیفی شرعی، عقلانی و عُقلایی است.


در این فضا و شرایط هم که عدهای بر حسب احساس تکلیف به نهی از منکر بپردازند و از راههای قانونی در صدد استیفای حقوق خود و آرائشان برآیند، اگر قطرهای خون از آنها بر زمین ریخته شود، مسئولیت آن بر عهدهی همان کسانی است که با نادیده گرفتن آراء اکثریّت، چنین التهاباتی را موجب شدهاند و همواره خود را فراتر از آن دانستهاند که درصدد جبران آن برآیند. هنگامی که رأی مردم نادیده گرفته شود، افرادی از جمله تعدادی از دلسوزان و شخصیتهای انقلابی را بدون تفهیم اتّهام و تشریفات قانونی در اماکن نامعلوم بازداشت کنند، خون کسی بدون حضور در محکمهی قاضی عادلی ریخته شود و حرمت شهروندی هتک گردد، چارهای جز امر به معروف و نهی از منکر نمیماند.


اگر چنین نشود و همگان به ویژه فعّالان سیاسی نهی از این قبیل منکرات فزاینده را ترک کنند، خواهیم دید که به زودی همان سرنوشتی که امیرالمؤمنین(سلام الله علیه)در وصیّت نامهی خویش برای امّت اسلامی پیش بینی کردهاند، تحقق خواهد یافت که: «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که در آن صورت بدترین شما بر شما مسلّط خواهند شد و دعاهایتان هم مستجاب نخواهد شد».


والسّلام علی من إتّبع الهدی

قم- پنجم مرداد ماه 1388، مصادف با چهارم شعبان المعظّم 1430

اسدالله بیات زنجانی


نامه محمد نظرآهاری به دخترش

دخترم! زندان، وعده انقلاب نبود

شیوا جان، دخترم! سال ها پیش بود، 1357 و آن روزها امید در وجود ملتی ناامید زنده گشت. کسی آمد و ندا سر داد: ای ملت ستمدیده دل خوش دارید، نظامی بر پا خواهیم کرد همه خوبی، صفا، مهر، عدالت و دیگر هرگز چشمی نگران آینده فرزندش به عنوان زندانی سیاسی نخواهد بود.

به خیابان ها آمدیم همه با هم و حماسه 22 بهمن را آفریدیم، با خون شهدا و فداکاری های بسیاری که آن روزها فراوان دیده می شد. اما امروز از پس آن همه سال، آن همه روزهایی که به انتظار نشسته بودیم برای صفا و عدالت، بیش از 40 روز است که از تو بی خبرم و با خود فکر می کنم در کدامین قانون و مرامی پدری را چنین از حق اولیه دیدار فرزند خویش محروم می کنند. 40 روز است تو را با خود برده اند و هر جا می پرسم او را کجا برده اید، از چه کسی باید پی گیر کار او شوم، پاسخی نامفهوم و بی ربط دریافت می کنم. با پای شکسته از این ساختمان به آن یکی سرگردانم. آیا این است رسم عدالت؟ تو گفته بودی از بی عدالتی و من این روزها آن را با تمام وجود تجربه می کنم.

این چه قانونی ست که حق خود را برتر از حق من پدر می داند و حتی حاضر نمی شود پاسخ گوی دل نگرانی هایم باشد. این چه عدالتی ست که نه تنها من پدر و اوی مادر را از جایی به جای دیگر وعده می دهند بلکه در نهایت به جای پاسخ گویی، تحقیرو توهین فراوان را نیز نثارمان می کنند.

سال ها از انقلاب می گذرد و ما باز هم عزیزانی را به خاطر اندیشه شان پشت میله های آهنی، در حبس و بند داریم. به خدا انصاف نیست، انصاف نیست. این پاسخ مردمی نیست که برای شکل گرفتن چنین نظامی از جانشان مایه گذاشتند و به آنان وعده آزادی داده شد.

و من به عنوان یک پدر، یک شهروند ایرانی حق خود می دانم، کسانی از میان آن ها که اگر رنج روزگار پیشین ما نبود اکنون آن ها نیز نبودند، کسانی از میان آنان که آمده اند و انتخاب شده اند برای پاسخ گویی به مردم، امر مهم رسیدگی به وضعیت تمام زندانیان اندیشه و همچنین دخترم را در صدر کار خود قرار داده و به جای مقابله و آزار پدران و مادران نگران، آن ها را دریابند. ما شهروندان این دیاریم.

شیوا جان، باور کن در اندیشه ما زندان وعده انقلاب نبود.

چشم انتظار تو

پدرت

محمد نظرآهاری


نامه مهم آیت الله طاهری به آیت الله هاشمی رفسنجانی

بسمه تعالی
حضور محترم آیت الله آقای هاشمی رفسنجانی زید عزه العالی

با سلام و تحیت و آرزوی توفیق و سلامتی برای جنابعالی كه بحق از ذخائز انقلاب و روحانیت و از یاوران با سابقه و موثر نهضت و حضرت امام رحمه الله می باشید. لازم می دانم از مواضع و سخنان روشنگر و تاریخی جنابعالی در نماز جمعه تهران كه بارقه ای از امید در دلهای نگران مردم دمید تشكر و سپاسگزاری نمایم. قطعاًً این مواضع روحیه مقاومت و پایداری در مقابل انجرافات و بدعتهای خطرناك موجود را در همه تقویت و مضاعف نمود. چنانچه مستحضرید شرایط بسیار خطیر و دردناك كنونی كه كیان و اسلام و كشور و جان و شرافت مردم را مورد آماج قرارداده است ناشی از فاصله گرفتن عده ای زیاده و قانون گریز از مبانی و اهداف انقلاب و اسلام می باشد كه در صورت بی توجهی به عواقت آن آثار سود و غیر قابل جبرانی برای انقلاب و كشور عزیز به ارمغان خواهد آورد.

امام (ره) بارها وقوع چنین خطری را از این ناحیه پیش بینی می نمود و به زبان و قلم متذكر می شد اما متاسفانه وقتی هشدارهای آن پیر خردمند جدی گرفته شد كه فراگیری ظلم و انحراف كشور را مورد هجمه قرار داد و خسارات فراوانی بر پیكر مردم سالاری دینی و انقلاب اسلامی وارد نمود.

در این برهه حساس روحانیت در آزمونی سخت قرار دارد. اگر نسبت به اعمال و رفتار غیرقانونی و ضد اسلامی این طایفه افزون طلب و دنیاپرست بی تفاوت و یا كم اثر باشیم قطعاً مورد مؤاخذه خداوند و معاقب قضاوت تاریخ و مردم خواهیم بود چراكه مشروعیت همه اركان و افراد در این نظام تنها به عمل به شرع مقدس و فرامین الهی است و در صورت تخطی از این قاعده هیچ كسی صلاحیت بقا در منصب و مقام خود را ندارد.

این روزها متعاقب انتخابات مشكوك سیل دست گیری ها و تضییقات و رفتارهای خشونت بار و حتی شكنجه و قتل اسرا ذهن هر انسان آزاده ای را متألم و مشغول نموده است. از حضرتعالی و همه نخبگان انتظار می رود برای پایان دادن به این فاجعه تدبیری اندیشیده و قبل از آن كه دامنه آن حیثیت نظام و روحانیت را مورد هجمه بیشتر قرار دهد نسبت به مهار آن اقدام گردد.
والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته
سید جلال الدین طاهری
88/5/3

حمايت آيت‌الله زرندي از سخنان آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه تهران

«لازم دانستم از خطبه‌هاي گرانقدر و راهگشايتان در نماز جمعه اخير که به راستي حرف دل بسياري از فرزندان امام راحل و عاشقان نظام مقدس جمهوري اسلامي و منطبق بر ارزش‌هاي والاي انقلاب اسلامي و قانون اساسي جمهوري اسلامي بود و عقلانيت و رعايت حقوق ملت و نظام در آن موج مي‌زد، تشکر و قدرداني نمايم. از متوليان امور انتظار مي‌رود که با گردن نهادن به نصايح و راه حل‌هاي خير خواهانه جنابعالي، دوام و قوام نظام مقدس جمهوري اسلامي را که در جلب رضايت مردم شريف ايران است، تضمين کنند.

در پايان دوام توفيقات و سلامتي و طول عمر آن وجود شريف را از درگاه خداوند متعال خواهانم.»

محمد حسين زرندي، نماينده مردم کرمانشاه در مجلس خبرگان رهبري

۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

پاسخ آيت الله صانعي به نامه خاتمي، کروبي و ميرحسين؛

مبادا فشارها موجب يأس شما گردد/اعتراف گيريها منجر به تقويت حکومت نمي شود

بسمه تعالي


حضور محترم حجج الاسلام والمسلمين آقايان خاتمي، کروبي و دوست مکرم جناب آقاي مهندس ميرحسين موسوي و ساير امضا کنندگان محترم نامه مورخ3/5/88

بعد التحية و السلام؛


تظلم هاي کتبي شما بزرگان که گوياي تعهدتان به اسلام و اهداف مقدس جمهوري اسلامي که توسط امام امت (سلام الله عليه) ترسيم گرديده دريافت شد.

همانطور که همگان مي دانند ميزان رأي ملت است و مردم طبق منشور قانون اساسي بايد بر سرنوشتشان حاکم گردند. بر اين اساس بايد به سمتي حرکت کنيم که منطق، آزادي بيان، صدق و راستي و دفاع از حقوق انسان ها جايگزين ظلم، ستم، دروغ و شکنجه روحي و جسمي ـ که ماحصل دولت هاي غير مردمي، مستبد و خودخواه است ـ گردد. اما متاسفانه همانطور که در نامه شما اشاره شده، مدتي است که شاهد افتراء، دروغ و تضييع حقوق مردم، بازداشت و زنداني نمودن، ظلم و آزار و شکنجه هاي روحي و حتي کشتن مردمي که براي دفاع از حق خود تظاهرات مسالمت آميزي را داشته اند، هستيم.

اينجانب به حکم لزوم جلوگيري از ظلم ظالمين به همه کساني که سبباً يا مباشراً در ضرب و جرح و قتل و زنداني کردن انسان ها از اقشار مختلف مردم دخالت مي کنند و به اذيت و ايذاء آنها در زندان ها و سلول ها ـ که خود ظلم مضاعفي به آنان مي باشد ـ مي پردازند مي گويم که اينگونه ظلم ها به کساني که هيچ پناهگاهي جز خداوند ندارند از گناهان کبيره به شمار مي رود و آنقدر بزرگ و خلاف انسانيت و معصيتي فوق العاده است که سه امام معصوم به سه فرزند خودشان(عليهم السلام) که آنها هم امام بوده اند و براي درس به ديگران وصيت کرده اند که بايد از آن فاصله گرفت و به آن نزديک نشد: «اياک و ظلم من لايجد عليک ناصراً الا الله» لذا اميدوارم تا دير نشده زمينه آزادي تمام زندانيان و اجازه برگزاري مراسم به خانواده شهداي حوادث اخير داده شود و آمرين و عاملين و محرکين و همه آنها که به نحوي در بروز حوادث اخير دخيل بوده اند توبه نموده و رضايت مضروبين و آسيب ديدگان را جلب نمايند و در يک جمله به نصايح خيرخواهانه آيت الله هاشمي دامت افاضاته توجه کرده و به آن عمل نمايند تا پرونده دولت بيش از مسئله انتخابات و عدم مشروعيت شرعي و مقبوليت که بوسيله قانون اساسي با رأي قطعي و بدون ترديد توده مردم حاصل مي شود، سنگين تر نگردد و حقوق اوليه مردم تضييع نشود و به جاي توجه به اعتراض توده هاي مردم در داخل و خارج، سينه وقلب جوانان را نشانه نروند که همه ظلم ها و اذيت ها و اعتراف گيريها و دروغ پردازي ها نه تنها منجر به تقويت حکومت نمي شود بلکه موجب ضعف و بغض مردم نسبت به حکام خواهد شد و در نهايت ناله مظلومان، قطعاً ذلت و گرفتاري ستمکاران را در زماني نه چندان دور به دنبال خواهد داشت.

در خاتمه همانطور که قبلاً گفته ام، بار ديگر به شما و همه ملت شريف و عزيز ايران اسلامي در داخل و خارج و همه کساني که تلاش مي کنند صداي مظلومين معترض به انتخابات را بگوش جهانيان برسانند عرض مي کنم که مبادا فشارها و اذيت ها و حق کشي ها موجب يأس و نا اميدي شما گردد و خواسته ستمکاران تحقق يابد بلکه بايد راه احقاق حق را بدون خشونت و با رعايت حفظ امنيت و رفتار مسالمت آميز ادامه داد. خداوند را شاکرم که شما آقايان با حفظ وحدت، که رمز پيروزي شماست و اتحاد توده هاي مردمي را نيز به دنبال خواهد داشت، توانسته ايد همگام و همفکر با يکديگر به جلب و جذب مردم مخصوصاً نسل جوان بپردازيد و شهد شيرين دفاع از حقوق انسان ها و حاکميت مردمي را به يادگار بگذاريد.

يوسف صانعي

4/5/88

3 شعبان المعظم1430


۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

پیام شدیداللحن آیت‌الله علی‌محمد دستغیب در پاسخ به بیانیه منتسب به اکثریت خبرگان

هاشمی وقتی جانشین امام را تعیین کرد خلاف نگفت، امروز خلاف می‌گوید؟

آیت‌الله علی‌محمد دستغیب، از مراجع بنام شیراز و از اعضای خانواده‌ی روحانی دستغیب، با صدور پیامی شدیداللحن به نامه‌ی منتسب به اکثریت اعضای مجلس خبرگان رهبری واکنش نشان داد و از آنها خواست عذرخواهی کنند و به خواست ملت برگردند.


به گزارش «موج سبز آزادی» متن کامل پیام آیت‌الله دستغیب به نقل از سایت ایشان در ادامه می‌آید:


بيانيه‏اى را مشاهده كردم كه جمعى از نمايندگان مجلس خبرگان رهبرى صادر كرده‏اند. اينجانب به عنوان يكى از اعضای خبرگان و منتخب مردم فارس عرض مى‏كنم: مى‏فرماييد چهل ميليون نفر در انتخابات شركت كردند. اما سؤال اينجا است كه سخن اكثريت ايشان اين است كه رأى ما كجا رفت؟ اگر شما به اين خواسته آنها احترام مى‏گذاشتيد و اهميت مى‏داديد كه الان هم دير نشده، چنانچه صندوقى باقى باشد بازشمارى مى‏كرديد، بر شما معلوم مى‏شد كه خواست آنها غير عقلايى نبوده.


بعضى افراد فكر مى‏كنند كه دفاع از خطبه روز جمعه 26/4/88 آيةاللَّه هاشمى دفاع از شخص هاشمى و مقابله با مخالفين هاشمى است، در صورتي كه هر شخص فهيم اين خطبه را تقدير مى‏كند و نقطه قوّت جهت استمرار جمهورى اسلامى ايران مى‏داند، چون مطالب جناب آقاى هاشمى همان مطالبات مردم است كه امام امت‏(رحمه الله) براى آنها احترام قائل بود.


شما آية اللَّه هاشمى رفسنجانى را نصيحت كرديد، اما ظاهراً فراموش كرده‏ايد كه بعد از فوت امام امت (رحمه الله) بدون فوت وقت و با وجود حضرات آيات صافى گلپايگانى و اردبيلى و مشكينى و امينى و ديگر بزرگان از علما، ايشان براى حفظ نظام همه توان خود را گذاشت و با سخنان خود خبرگان را آماده كرد كه به حضرت آيةاللَّه خامنه‏اى رأى بدهند، با آن حساسيت زمانى كه يقيناً مكتوب است، آنگاه كسى نگفت خلاف نظام سخن مى‏گويد و خلاف نظام عمل مى‏كند، موجب تفرقه شده، اما اكنون كه حقايقى بر خلاف ميل شما مى‏گويد و بر همه شما خوب واضح است كه حقيقت چيست، حالت اعتراض داريد. اين انصاف است؟ پس غرض از اين بيانيه حفظ نظام نيست.


شما توصيه به اخلاق مى‏كنيد. خوب بود از آن همه خلاف شرع‏ها كه در مناظره تلویزيونى روى داد، نهى مى‏كرديد، و خوب بود شما به شكنجه‏هاى نامشروع در زندانها كه هر روز جسدهايى تحويل داده مى‏شود، اعتراض مى‏كرديد. مطمئن باشيد كه مردم اگر با آنها به صداقت رفتار شود، همه مخلص علما و روحانيون صادق هستند. شما را به خدا، هنوز هم دير نشده، در عوض اينهمه تهمت‏ها، سركوبها، نسبت ارتداد دادن، ضد ولايت فقيه خواندن، نسبت به عمال خارجى دادن و متهم كردن افراد به دستور گرفتن از خارج و براندازى نظام و هر شخصيت و يا جمعيتى را به نحوى از اطراف خودتان دور كردن؛ بياييد در عوض اين كارها، دست مهر و محبت به سر مردم بكشيد، زنداني‌ها را آزاد كنيد، عذرخواهى كنيد، با آزادى آنها به خواست اكثريت گوش دهيد. ببينيد چقدر لذت مى‏بريد از دوستى، از محبت واقعى، از رحمت خداوند.

ضمناً قابل توجه اينكه بيان مى‏شود اعترافاتي در زندان صورت گرفته به عنوان مدرك جرم، بايد گفته شود كه هيچ مرجعى چنين فتوايى جهت صحت چنين اعترافاتى نمى‏تواند بدهد. لذا از نظر شرعى و قانونى مدرك نمى‏باشد.

اللّهمّ اجعل عواقب امورنا خيراً

سيد على محمّد دستغيب

4/5/88


۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

نامه مادر زهرا رهنورد به رهبر انقلاب

بسمه تعالی
محضر حضرت آیت الله خامنه‌ای
رهبر معظم انقلاب اسلامی
با سلام
خاطرشریف هست که در تیرماه 1360 آنگاه که به تیغ جفای نفاق مجروح شده و در بیمارستان بستری بودید، دختر نوعروسم را برای جاری کردن خطبه عقد خدمت شما فرستادم و این نهایت ایمان وا عتقاد مرا به شما ثابت می‌کند هر چند در میانه راه پیک اجل سرآمد و فرزندم در اثر سانحه تصادف رانندگی در روز ازدواج خود پیراهن ابدیت پوشیده واز دنیا فانی رخت بربست.
من نیز چون دیگر مادران نسل انقلاب در همه فراز و فرودهای پیش و پس از انقلاب در کنار شما بوده و با فرزندان مبارزم تلخ وشیرینی روزگار را چشیده و از زندان و شکنجه و تبعید پیش ازانقلاب تا جنگ و توطئه نفاق و خطراتی که خود بیشتر مستحضرید را در کنار ایشان و پس از انقلاب تا امروز لمس کرده‌ام.
از آن زمان که همسنگر مادران وهمسران شهید در پشت جبهه خدمت می‌کرده‌ام تا امروز که با قلبی داغدار و تنی بیمار 86 سال سن دارم بر عهد خود با خدا و پیمانم با امام و شهدا ثابت قدم بوده و از حضرتش می‌خواهم که باعاقبت بخیری و سلامت دین به میثاق خود پایدار بمانم.
نبود شب وروزی که سکانداران کشتی انقلاب را دعا نکنم تا در امتحانات سخت الهی پیروز شده و از این شجره طیبه‌ای که با خون‌های پاک راست قامتان جاودانه تاریخ آبیاری شده به رسم امانت صیانت کنند و از گزند آفت‌ها و عوارض مصون نگه دارند.
پسر ارشدم که 62 سال سن دارد مهندس شاپور کاظمی که خدمتگزار علمی‌کشور است اکنون ، پس از انتخابات در زندان به سر می‌برد و یک ماه است که نگران او هستم او دارای همسری بیمار ، سه فرزند، عروس، داماد و نوه می باشد ودارای زندگی معمولی و آبرومندانه، فرزند من شخصی زبده با بیش از 40 سال سابقه خدمت در عرصه مخابرات کشور است و اکنون حداقل به واسطه او، روزی 300 نفر درکارخانه به طور مستقیم و بیش از میلیونها نفر به طورغیر مستقیم از خدمات علمی او بهره‌مند می‌شوند ، ناگهان امروز مطلع شدم ، که او مورد تهمت قرارگرفته که وابسته به منافقین یا بیگانگان یا از سردامداران اغتشاشات است.
این تهمت یا از سراشتباه است یا کذب محض، چنین رفتاری از روحیه وطن‌خواه و ملی او و سابقه خانوادگی ما به‌دور است.
لذا از جنابعالی که در کسوت ولی امر مسلمین و پناه بی‌پناهان هستيد تقاضا دارم با آزادی وی تسکین قلب مجروح مادر در انتظار او و با آزادی سایر بیگناهان همه مادران و همسران و فرزندان چشم به‌راه را دلشاد کنید با امید آنکه نظام اسلامی‌مان همیشه برقرار باشد.
احترام السادات نواب صفوی